3 ویژگی مهم یک بیزینس کوچ حرفهای

از اواسط دهه هفتاد مشخص شد که بیزینس کوچینگ برای موفقیت کسب و کار معجزه میکند. امروزه دیگر نقش شگفتانگیز و ضروری کوچینگ بر همگان اثبات شده است. نکته مهم در این میان انتخاب یک کوچ حرفهای است. کسی که شما را به سوی موفقیت در کسب و کار هدایت کند. شاخصههای بسیاری وجود دارند که در مسیر انتخاب یک کوچ حرفهای به کمک شما میآیند. من در این مقاله مهمترین ویژگیهای یک کوچ حرفهای را برای شما آوردهام. اما قبل از آن نیاز است تا بدانیم اصلا وظیفهی یک کوچ کسب و کار چیست؟
کوچ کسب و کار چه کاری انجام میدهد؟
یک مربی کسب و کار به تیم مدیریتی شما کمک میکند تا داستان برند خود را بنویسید. اما داستان برند چیست؟
داستان برند، همه چیز است! از صفر تا صد مجموعهی شما. داستان یک برند، داستان خود شماست. برای اینکه کسب و کار خود را به سوی موفقیت هدایت کنید، باید هدف خود را واضح ببینید. باید بدانید برای چه اینجا هستید و چه کاری انجام میدهید.
اصلا از همه مهمتر اینکه باید بدانید چرا این کار را انجام میدهید. مجموعه این سوال و جوابها، داستان کسب و کار شما را میسازد. شاید فکر کنید که شما جواب این سوالات را از قبل میدانید. اما تنها در صورت کمک گرفتن از یک کوچ است که شما با خود واقعیتان روبرو میشوید. یک کوچ حرفهای هیچ سناریوی از پیش تعیین شدهای ندارد. او برای هیچکسی در مجموعه شما نقشی تعریف نکرده است. او با یک کتاب پر از صفحات خالی میآید تا بیزینس شما را بررسی کند و به شما کمک کند تا داستان برند خود را در آن کتاب بنویسید. او حتی خودش نیز داستان شما را نمینویسد. این کار فقط و فقط توسط شما و تیم شما انجام میشود. او شما را با خود واقعیتان روبرو میکند.
نقش کوچینگ مربی کسب و کار، معرفی فرآیندها، ابزارها و مفاهیمی است که به تیم سازمانی کمک میکند یک داستان عالی برای کسب و کار خود بنویسند و در تمام مراحل مدیریت در کنار شما خواهد بود.
کوچ چطور به نوشتن داستان برند کمک میکند؟
یک مربی کسب و کار، به شرکت شما کمک میکند تا داستان شرکت خود را با آیندهای که سزاوارش هستید، هماهنگ کنید. آیا آماده نوشتن داستان کسب و کار خود هستید؟ آیا شرکت شما آماده است تا صفحات خالی این کتاب را بنویسد و برای آینده شاهکار بیافریند؟ پس با من همراه باشید.
یک کوچ کسب و کار به شما کمک میکند تا داستان شرکت شما دقیقا همانی باشد که میخواهید.
او به شما یاد میدهد که چگونه
- هدف خود را شفاف بیان کنید.
- نقشهای سازمانی را انتخاب کنید.
- فرآیند مدیریت را برنامهریزی کنید.
- چطور از تمام اینها نتیجهگیری کنید.
- و چطور نتایج را تحلیل کرده و در راستای اهداف سازمان به کار بگیرید.
وظایف یک کوچ کسب و کار چیست؟
اینکه یک مربی کسب و کار به شما کمک میکند تا تمام برنامه شرکت خود را دقیق و مو به مو بنویسید واقعا باید برای معرفی نقش بیزینس کوچینگ کافی باشد. اما آیا میخواهید بیشتر بدانید که کوچ کسب و کار چه کاری انجام میدهد؟
آیا میخواهید بدانید که کوچ کسب و کار چه پیشنهادهایی برای شما روی میز میگذارد؟
هدف اصلی از مربیگری کسب و کار، ایجاد یک تغییر در دیدگاه است که به تیم های مدیریت اجازه میدهد تا کارهایی را انجام دهند که شرکت را به اهداف مورد نظر خود برساند.
کوچ کسب و کار به سازمانها کمک میکند تا :
- استراتژیهای موثرتر ایجاد میکند.
- افراد تصمیمهای بهتری بگیرند.
- تمرکز مجموعه را بالا ببرند.
- فرهنگ شرکت را بالا ببرند.
- مسئولیتپذیری و پاسخگویی افراد را بالا ببررند.
- بخشهای مختلف سازمان را هماهنگ کنند.
چطور یک کوچ حرفهای را تشخیص بدهیم؟
یک کوچ حرفهای کسب و کار هیچگاه به مدیران و اعضای یک سازمان نمیگوید که چگونه از نقطه A به نقطهی B برسند. او هرگز با یک استراتژی از پیش آماده به کمک شما نمیآید. هر کسب و کاری با دیگری از زمین تا آسمان تفاوت دارد و یک کوچ حرفهای هیچوقت یک استراتژی امتحان شده برای یک شرکت دیگر را به شما ارائه نمیکند. برای اینکه تشخیص بدهید یک کوچ واقعی چه کسی است، در برخورد با هر کوچ کسب و کاری توجه داشته باشید که یک مربی عالی کسب و کار هیچوقت نمیگوید که چه چیزی برای مجموعهی شما خوب و چه چیزی بد است.
سه کار مهم که یک کوچ حرفهای انجام میدهد:
اگر کوچینگ کسب و کار دیگر برای شما یک واقعیت پذیرفته شده است و نقش ویژه آن را در موفقیت کسب و کار باور کردهاید، پس حالا وقت آن رسیده است تا با انتخاب یک کوچ عالی و حرفهای رقبا را پشت سر بگذارید. من سه ویژگی بسیار مهم یک کوچ حرفهای را به شما نشان میدهم تا با استفاده از آنها بتوانید او را تشخیص دهید.
تمرکز روی نقاط ضعف و قوت
یک کوچ ماهر به تیم مدیریتی کمک میکند تا دید بهتری نسبت به کار خود داشته باشند. او در مسیر مدیریت کمک میکند تا افراد و کل مجموعه نقاط ضعف و وقت خود را بشناسند و نحوه عملکرد خود را در جهت رسیدن به اهداف شرکت تنظیم کنند. زمانی که یک بار برای همیشه این نقاط ضعف و قدرت مشخص شدند، افراد مجموعه میتوانند از این نقاط در راستای اهداف سازمانی استفاده کنند. حالا وظیفه یک کوچ موفق این است که ابزارهایی را در اختیار اعضای تیم قرار دهد و به آنها کمک کند تا داستان سازمان را بنویسند. از تاثیرات کوچینگ کسب و کار این است که باعث میشود افراد تیم به نقاط ضعف و قوت یکدیگر آگاه باشند و رابطه بهتر و موثرتری با یکدیگر برقرار نمایند.
یک مربی کسب و کار وظیفه دارد که به تیم مدیریتی کمک کند تا نقاط ضعف را شناسایی کرده و آنها را حذف و یا به حداقل برسانند. همچنین باید کاری کند تا مدیر سازمان اطمینان حاصل کند که نقاط قوت و مهارتهای تیم در راستای اهداف سازمان به کار گرفته میشود.
کوچ کسب و کار باید شرایطی را برای سازمان به وجود بیاورد تا تیم مدیریت کاملا درک کند که الان سازمان در چه جایگاهای قرار دارد و در آینده این جایگاه به چه شکل خواهد بود. این رهبران کوچینگ به مدیران فرصتی برای تعیین مسیر در آینده میدهند. مربی به کسب و کار ها کمک میکند درک کنند که در حال حاضر چه جایی هستند و در آینده جایگاه آنها کجا خواهد بود. این به مدیران فرصتی برای تعیین مسیر جدید برای آینده می دهد.
کشف و حل مسائل
یکی دیگر از چیزهایی که یک مربی کسب و کار انجام میدهد، کمک به تیم مدیریت برای شناسایی و حل مسائل است. او سازمان را دعوت میکند تا با مسائل خود روبرو شود و بسیاری از این مسائل نیز دردناک هستند. او تیم مدیریت را مجاب میکند که این مسائل را پنهان نکنند و خیلی واقعبینانه با آنها روبرو شوند.
کوچینگ کسب و کار تمام چیزی است که برای شناسایی مشکلات و حل و فصل امور به آن نیاز دارید. اما اشتباه نکنید. این کوچ کسب و کار نیست که مشکلات را شناسایی میکند. خود شما هستید. کوچ در روند مدیریت و رهبری یک سازمان هیچ دخالتی نمیکند و شما مدیر واقعی هستید. او تنها شما را با خود واقعی و مشکلات واقعی سازمانتان روبرو میکند. این خود شما هستید که مشکلات را شناسایی میکنید. اگر یک کوچ مشکلات را به شما نشان داد و مستقیما برای آن راهکاری ارائه کرد، به نحوه عملکرد او شک کنید. مربی کسب و کار فضایی برای رهبری اعضای تیم در اختیار شما میگذارد و اعضا را تشویق می کند تا درب سازمان را باز کنند. و سپس به آنها کمک کند تا با آن مشکلی که در آنجا پیدا میکنند مقابله کنند.
کوچینگ بدون تعصب
یک کوچ حرفهای کاری میکند که تیم مدیریت کاملا بدون تعصب عمل کند. کوچینگ او باید تماما بدون تعصب باشد. اما چرا عدم تعصب در زمینه کوچینگ تا این حد مهم است؟
زیرا تعصب باعث میشود که شرکتها به سختی مسائل را بپذیرند و برای حل مسائل دشوار اقدام کنند. تیم های مدیریت یک تمایل ذاتی دارند برای اینکه همه چیز را در حالت قطعی خود ببینند. در نتیجه ممکن است تواناییهای خود را محدود کنند. محدود کردن توانایی باعث میشود که مسائل ریشهدار و عمیق که مانع پیشرفت شرکت میشوند، به راحتی تشخیص داده نشوند. یک مربی حرفهای کسب و کار، با تغییر دادن دیدگاه تیم مدیریت کمک میکند تا آنها مسائل را واقعیتر ببینند. مربیان کسب و کار باعث میشوند که یک مدیر مسائل سازمان را کشف و به صورت صادقانه به آنها نگاه کند.